به گزارش نبض بورس، بورس در وضعیت ابهام قبل از انتخابات ریاست جمهوری 1403 به سر میبرد. از این رو سعی خواهیم کرد تا مشخص شدن کاندیداهای اصلی برای این انتخابات، به بررسی تفکرات بورسی کاندیداهای محتملتر بپردازیم. در قسمت اول تفکرات بورسی سعید جلیلی را بررسی خواهیم کرد.
سعید جلیلی کیست؟سعید جلیلی در سال 1344 در شهر مشهد به دنیا آمد. پدر وی محمدحسن جلیلی معلم و مدیر دبستان نواب صفوی ناحیه یک مشهد و دانشآموخته زبان فرانسه و اهل بیرجند و مادر وی آذری و اهل اردبیل است. جلیلی در سال 1371 و پس از دریافت فوق لیسانس با فاطمه سجادی که پزشک است، ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک فرزند پسر به نام سجاد است.
سعید جلیلی تحصیلات ابتدایی تا پیش از دانشگاه را در مشهد و تحصیلات دانشگاهی خود را تا مقطع دکتری معارف اسلامی علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق (ع) به پایان رساند و در همین دانشگاه به تدریس "دیپلماسی پیامبر (صل الله علیه و آله) " میپردازد. وی با زبانهای انگلیسی و عربی آشنایی دارد و سابقه تدریس در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف را نیز دارد.
سعید جلیلی سیاستمدار مستقل ایرانی، عضو شورای راهبردی روابط خارجی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است.
جلیلی در سال 1370، ريیس اداره بازرسی وزارت خارجه، در سال 1376، معاون اداره اول آمریکا در وزارت خارجه، در سال 1379، مدیر بررسیهای جاری دفتر رهبری، در سال 1384، معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، در سال 1386 دبیر شورای عالی امنیت ملی و ريیس گروه مذاکرهکننده هستهای ایران با کشورهای غربی، در سال 1387، نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی (سمت کنونی)، بوده است. جلیلی همچنین از سال 1392 عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
جلیلی با شعار حیات طیبه در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 نامزد شد و با کسب بیش از چهار میلیون رای سوم شد. وی همچنین در روز 25 اردیبهشت ماه در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 به عنوان کاندیدا ثبت نام کرد، ولی دو روز پیش از برگزاری انتخابات به نفع سیدابراهیم ريیسی از شرکت در انتخابات انصراف داد.
تفکرات بورسی سعید جلیلی چگونه است؟هر چند برای اظهارنظر قطعی تر برای تفکرات بورسی کاندیداها باید تا زمان شروع تبلیغات صبر کرد اما می توان از مصاحبه های گذشته افراد تا حدودی به تفکرات بورسی آن ها پی برد. سعید جلیلی یکی از محتمل ترین کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری 1403 است. او با توجه به اینکه در دوره های گذشته نیز کاندیدای ریاست جمهوری بوده است اظهاراتی را درباره بورس انجام داده است که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
هدایت سرمایه های بورسی مردم به سمت ساخت پتروپالایشگاه هااو در یک تويیت در 25 اردیبهشت 1400 نوشت:
میشد نارضایتی بورسی مردم را تبدیل به رضایت کرد. خودشان میگویند در بدترین شرایط تحریم هرچه خواستیم فرآورده نفتی فروختیم. ما میگفتیم سرمایههای بورسی مردم را به شکل واقعی و در مسیر ساخت پتروپالایشگاه هدایت کنید.
همچنین در 16 خرداد 1400 و در دوران تبلیغات انتخاباتی سعید جلیلی در بخشی از صحبتهای خود درباره بورس اظهاراتی را داشت. او درباره بازار سرمایه گفت: بازار سرمایه، بازاری است که باید به تولید کشور اضافه کند و در بازار سرمایه باید پول بیشتر از کالا تولید شود. متاسفانه پول کشور در 47 سال گذشته نزدیک 42 هزار برابر شده، اما کالا 1.7 برابر شده و این فاصله زیادی است.
نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ادامه داد: زمانی که پول تا این حد افزایش پیدا کرده و تولید جا بماند مشکلاتی ایجاد میشود و راه حل آن به تولید و افزایش آن باز میگردد. نباید اجازه داد بازار سرمایه به بازار سفته و سوداگری تبدیل شود چرا که آرامش را بر هم میزند.
وی اضافه کرد: باید بین بازار پولی و بازار سرمایه هماهنگی وجود داشته باشد، این هنر ريیس جمهور است که بتواند بانک مرکزی، بیمه مرکزی و سازمان بورس را با هم هماهنگ کند. باید تدبیری اتخاذ شود گه اگر کسی وارد این عرصه میشود اطمینان حاصل کند که مشکلی نیست و ما در سه ماهه نخست برای سهامداران خرد این امنیت را ایجاد خواهیم کرد.
بهترین بازار برای جهش تولید بازار سرمایه استسعید جلیلی در مصاحبهای با بورس نیوز در 26 خرداد 1400 گفت: در 47 سال گذشته، یکی از موضوعاتی که در اقتصاد ما ایجاد اشکال کرده، این بوده که رشد پول بسیار بیشتر از تولید بوده است. در طی 47 سال اخیر، پول در کشور ما 42 هزار برابر شده؛ حالآنکه تولید 1.7 برابر شده است! این موضوع سبب تورم و مشکلات عدیدهای در اقتصاد ایران شده است.
یکی از بهترین راهحلهای این مشکل این است که دولت برای افزایش تولید، برنامهریزی و سیاستگذاری کند و بهترین بازار برای جهش تولید، بازار سرمایه است. اما باید توجه داشت که در بازار سرمایه، بازار اولیه اصالت دارد و نه بازار ثانویه. توسعه بازار اولیه در بازار سرمایه به رشد تولید کمک خواهد کرد و بازار ثانویه برای نقدشوندگی در بازار اولیه اهمیت دارد و اگر قرار باشد بازار ثانویه بهجای نقش ویژه خود در ایجاد نقدشوندگی بازار اولیه، خودش اصالت پیدا کند، سوداگری وارد بازار سرمایه خواهد شد.
ازاینرو معتقدم اگر سیاستی که در بورس دنبال میشود، سیاست ناظر برافزایش تولید باشد، هم به تولید کشور کمک شده و هم سرمایههای مردم در جهتی صحیح هدایتشده و هم برای مردم امنیت خاطر واقعی ایجاد خواهد شد که سرمایههایشان علاوه بر آنکه به تولید در کشور کمک کرده، سود مناسب، پایدار و مستمری برای آنها به همراه خواهد داشت. اما در صورت غلبه بازار ثانویه بر بازار اولیه و رواج سوداگری در قالب بازار ثانویه، نشان میدهد از هدف اصلی راهاندازی بازار سرمایه فاصله گرفتهایم؛ لذا هدف دولت باید تقویت تولید از طریق بورس باشد و مجموعه سیاستها و سازوکارهای دولت بر مبنای این هدف باشد. حالا اگر هدف اصلی دولت، تقویت تولید از طریق بازار سرمایه باشد، هم سرمایهها به سمت تولید هدایتشده و هم بازار امنی برای مردم ایجادشده که ترس از کلاهبرداری و سوءاستفاده در آن نباشد و همسود پایداری نصیب مردم خواهد شد و هم اینکه شرکتهای تولیدکننده واقعی، از طریق افزایش سرمایهها و انتشار اوراق بدهی در این بازار تامین مالی خواهند کرد.
چرا نوسانات سال 99 در بازار سرمایه اتفاق افتاد؟سعید جلیلی: یکی از دلایل روندی که در سال 1398 در بازار سرمایه آغاز شد و در سال 1399 اوج گرفت و منجر شد شاخص بورس از حدود 512 هزار واحد به کانال 2 میلیون واحدی برسد؛ رشد نرخ ارز و افزایش تورم بود. دنبال افزایش نرخ ارز و رشد تورم، ارزش داراییهای شرکتها افزایش یافت و این اتفاق سبب رشد سریع بازار سرمایه شد. البته برخی تدابیر غلط هم در این اتفاق اثرگذار بود. کاهش نرخ سود بینبانکی از 18 درصد به 8 درصد، طبیعتا کاهش نرخ سود سپردههای بانکی را هم به دنبال داشت و سرمایههای مردم به سمت بورس سرازیر میشود. این عوامل باعث بحران در بازار سرمایه شد. مخصوصا آنکه اظهارنظرهای بیربط از سوی اشخاص مختلف ازجمله تعیین کف برای شاخص کل بورس و دخالتهای بیقاعده، موجب بحران در این بازار شد.
راهحل رفع مشکلات بازار سرمایه ازنظر شما چیست؟سعید جلیلی: راهحل جامع و پایدار این است که باید شورای ثباتی متشکل از بازار سرمایه، بانک مرکزی و بیمه مرکزی شکل بگیرد و این 3 نهاد در همراهی و همافزایی با یکدیگر، بتوانند به بازار سرمایه ثبات ببخشند. نباید با تبلیغات هیجانی درصدد تقویت بازار سرمایه برآمد. سود در بازار سرمایه حتما ریسکهای خاص خود را دارد و باید سازوکارهای علمی برای مدیریت این ریسکها داشت. ضمن اینکه وقتی دولت بهعنوان عنصری مهم در این عرصه دچار تناقض در تصمیمگیریها شود، حتما این بازار لطمه خواهد خورد. وقتی وزیر نفت، چیزی بگوید و همان روز، وزیر اقتصاد حرف دیگری بزند؛ یا وقتی موضع وزیر اقتصاد در مورد بازار سرمایه با موضع وزیر صمت متفاوت باشد، بازار سرمایه دچار بحران و تلاطم خواهد شد.
راهحل شما برای رونق بازار سرمایه چیست؟سعید جلیلی: با توجه به توضیحاتی که عرض کردم، بازار اولیه باید اصالت پیدا کند و بازار ثانویه فقط نقش نقد شوندگی برای بازار اولیه ایفا کند. نه اینکه عرصهای برای سوداگری ایجاد شود که بازار اولیه هم دچار تلاطم شود.
یکی از مهمترین برنامههای ما، اصلاح سازوکارهای بازار ثانویه است. بهویژه ایراداتی که گاهی اوقات به این بازار وارد میشود و موجب فساد و سوءاستفاده در بازار سرمایه شده است. برای مثال حتما باید تدابیری اتخاذ کرد که در بورس، رانت حرف اول را نزند! اگر یک نفر با تکنیکهای سرخطی، امکان فروش 500 میلیون سهام در یک روز داشته باشد، اما سهامدار خرد حتی امکان فروش 500 هزار تومان سهام هم نداشته باشد، یعنی رانتی وجود دارد و در سازوکار بازار سرمایه اشکالات اساسی وجود دارد که باعث میشود چنین ضرری متوجه سهامداران خرد شود یا عدهای با استفاده از رانتی که از آن برخوردار هستند، بتوانند در این بازار فعالیت کنند؛ لذا یکی از بحثهای مهم، نظارت بر معاملات بازار است. معاملات بازار سرمایه باید به شکل سیستمی رصد شده و شفاف باشد. همچنین شرکتها باید موظف باشند گزارش شفاف و منظم مالی از عملکرد خود در سامانهای به مردم ارايه کنند. یکی از مهمترین نکاتی که در شرایط فعلی میتواند اطمینان خاطر ایجاد کند، این است که اگر شخصی سرمایه خود را وارد بازار سرمایه کرده، باید نسبت به ریسک این سرمایهگذاری، اطمینان خاطر داشته باشد.
وقتی خودرویی خریداری میشود، سرمایهگذاری صورت گرفته و با خرید بیمهنامه برای خودرو، این ریسک به حداقل میرسد تا سرمایه اشخاص در معرض خطر قرار نگیرد.
در بازار سرمایه هم باید همین اتفاق صورت گیرد. یکی از مباحثی که حتما آن را دنبال خواهیم کرد، بحث اوراق تبعی برای بیمه کردن سهام است تا ریسک خرید سهام توسط مردم، مدیریت شود. بحث دیگر آنکه اشخاصی که قصد ورود به بازار سرمایه رادارند، توسط صداوسیما و سایر رسانهها و سازوکارهایی که دولت توسط سازمان بورس و اوراق بهادار دنبال خواهد کرد، آموزشهای لازم را ببینند.
در کنار آموزش مردم، شرکتهای مشاور سرمایهگذاری و سبد گردانها و صندوقهای سرمایهگذاری هم باید توسعه یابد تا تازهواردها اقدام به سرمایهگذاری غیرمستقیم کرده و از طریق نهادهای شناختهشده بازار سرمایه، با اطمینان خاطر وارد بازار سرمایه شوند.
راهکار مهم دیگر، ممانعت از انحصار در بازار سرمایه است. در صورت ایجاد انحصار در بازار سرمایه، حتما باید برنامهای برای شکستن انحصار وجود داشته باشد تا عدهای با این انحصار و رانتی که از این انحصار به دست آوردهاند، سودهای بادآورده کسب نکنند.
راهکار مهم دیگری که باید دولت با کمک سازمان بورس اقدام به انجام آن کند، تسهیل فرآیند ورود و پذیرش شرکتهای تولیدی در بازار سرمایه است. شرکتهایی که تمایل به ورود به بازار سرمایه دارند، حتی شرکتهای خرد و کوچک، باید بهراحتی امکان ورود به این بازار را داشته باشند و از این طریق امکان تامین مالی و مشارکت با مردم را داشته باشند.
اما مهمتر از تسهیل ورود شرکتهای کوچک به بازار سرمایه، عرضه پروژههای عمرانی بزرگ در این بازار است. اگر دولت به دنبال موفقیت در عرصههای مختلف اقتصادی است، باید مردم را در این عرصهها مشارکت دهد. مشارکت مردم در عرصههای اقتصادی به این معناست که مردم را در سود پروژههای بزرگ صنایع شریک کند. نه اینکه فقط سرمایههای مردم را از آنها بگیرد و مردم احساس کنند دولت سود لازم را برده و خودشان بهرهای نبردهاند. یکی از راهکارهای ما این است که برخی از پروژههای بزرگ اقتصادی مثل احداث پتروپالایشگاهها که میتوانند پیشران اقتصاد کشور باشند.
یکی از راههای مقابله با تحریمها را داریم، تبدیل نفت خام به فرآورده است. این کار بزرگ ملی که قانون آن در مجلس دهم نیز تصویبشده و هم ارزآوری و هم اشتغال را افزایش خواهد داد، نیازمند تامین مالی است و برای تامین مالی این طرح میتوان از سرمایههای مردم استفاده کرد. مشروط بر آنکه مردم احساس کنند با این سرمایهگذاری هم به تولید در کشور و خنثیسازی تحریمها کمک کردهاند و هم در سود این پروژهها شریک هستند.
این طرح فقط در مورد پروژههای پتروپالایشی قابلاجرا نیست. حدود 600 هزار میلیارد تومان پروژههای نیمهتمام در کشور وجود دارد و بسیاری از این پروژهها، پیشرفت 70 الی 80 درصدی داشته و اگر این پروژهها تکمیل شوند، زودبازده هستند. نیمهتمام ماندن این پروژهها یک زیان ملی و به معنای راکد ماندن سرمایهگذاری 600 هزار میلیارد تومانی است. یکی از بهترین راهحلها، تکمیل این پروژهها با استفاده از سرمایههای مردم و عرضه این پروژهها در بازار سرمایه است. این راهکار هم سرمایههای مردم را در مسیر مناسب هدایت کرده و برای آنها سودآوری به همراه خواهد داشت و هم برای اقتصاد کشور مفید خواهد بود.