وضعیت درآمدی معلمان کابوس وار شد |‌ ایران از...

وضعیت درآمدی معلمان کابوس وار شد |‌ ایران از...

مقایسه ایران و ترکیه می‌تواند نکته‌ای قابل تامل باشد. در سال 2023، هر دو کشور در زمره 10 کشور با بالاترین نرخ تورم...

مدارس دولتی به دلیل کمبود معلم یا تعطیل شده‌اند یا قادر به ارايه آموزش با کیفیت مناسب نیستند. در این شرایط، کد 19 به عنوان یکی از موانع جدید در جذب معلم، که نشان‌دهنده عدم صلاحیت در گزینش‌های عقیدتی و سیاسی است، به وضوح به تخریب بیشتر سیستم آموزشی کشور پرداخته است. این سیستم آموزشی، جایی است که معلمان نه تنها جایگاه و پایگاه چندانی در جامعه ندارند، بلکه به عنوان سازندگان نسل آینده، تصویر روشنی از آینده را برای دانش‌آموزان ترسیم نمی‌کنند و این امر باعث می‌شود که آنها ترغیب نشوند تا به کنکور فرهنگیان روی آورند.

16 میلیون و 420 هزار تومان، میانگین حقوق معلمان است، از افراد تازه استخدام شده تا فردی که رتبه استاد معلمی را دارد و 30 سال یا بیشتر خدمت کرده است؛ رقمی که بدون اضافه تدریس و برای 24 ساعت تدریس موظف در هفته است؛ این را سخنگوی وزارت آموزش و پرورش می‌گوید. گویا این حقوق نتیجه اجرای رتبه‌بندی معلمان است که این قشر در مطالبات خود به کرات آن را مطرح کرده بودند. رتبه معلمین به پنج طبقه تقسیم می‌شود و حقوق معلمین ارتباط مستقیمی با رتبه آن‌ها دارد.

معلمین با سابقه کاری 24 سال با داشتن شرایط دیگر، در رتبه 5 قرار می‌گیرند که بالا‌ترین رتبه در طبقه بندی ذکر شده است. دولت سیزدهم در سال 1401 مدعی شده بود که قانون رتبه‌بندی را که باعث افزایش حقوق معلمان رسمی می‌شود، اجرا کرده است، ولی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران و سایر تشکل‌های معلمان، همچنان به شیوه اجرای این قانون اعتراض دارند.

علاوه بر این، گزارش‌ها درباره محرومیت گروهی از فعالان صنفی معلمان از قانون رتبه‌بندی کماکان به قوت خود باقی است. «محمد حبیبی»، سخنگوی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان در گفتگو با وبسایت «امتداد» آماری تکان‌دهنده ارايه کرد که بر مبنای آن، در فاصله 1401 تا پایان 1402، دست‌کم 80 معلم از رتبه‌بندی محروم شده‌اند. 13 تن از معلمان اخراج و یا بازخرید، 23 تن انفصال از خدمت، 32 معلم دچار تقلیل گروه و 3 تن بازنشستگی اجباری دریافت کرده‌اند. در این حال، روزنامه رسالت روز چهارشنبه 12 اردیبهشت، به نقل از محمدرضا نیک‌نژاد، کارشناس مسايل آموزش‌و‌پرورش، نوشت که «حتی اگر حقوق معلمان از میانگین 15 میلیون تومان به 30 میلیون تومان هم برسد، بازهم مشکل آموزش و پرورش حل نخواهد شد.».

او همچنین با اشاره به این موضوع که «تامین معیشت و ارتقاء منزلت معلمی از شروط لازم است، اما کافی نیست» افزود: «این شروط لازم هنوز محقق نشده و مادام که مشکل معیشت معلمان حل نشود، منزلت آنان نیز ارتقاء نمی‌یابد و کیفیت آموزش هم منوط به تحقق این موارد است.». اما در حالی که ارزش پول هر ماه سقوط می‌کند و تاخیر در پرداخت پاداش پایان خدمت، برای معلمان بازنشسته مشکل‌ساز و قدرت خرید آن‌ها را بیش از پیش کاهش داده، خبر می‌رسد که برای پرداخت پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته به 40 هزار میلیارد تومان بودجه نیاز است! پاسخی که پس از مطالبه اعتراضی شهریور ماه بازنشستگان فرهنگی مقابل سازمان برنامه و بودجه داده شد! حال معلمان به دلیل کمبود نیروی انسانی مجبور به ادامه کار در شرایطی هستند که نه امنیت شغلی دارند و نه امید به بهبود. وضعیت آن‌قدر وخیم شده که دیگر نمی‌توان با وصله‌پینه‌های موقت و راه‌حل‌های ناکارآمد، چهره آشفته این نظام آموزشی را پنهان کرد.

تصور کنید در دنیایی زندگی می‌کنیم که در آن معلم، ستون فقرات جامعه است، همان معلمی که با فداکاری و عشق، آینده‌سازان یک کشور را تربیت می‌کند. حالا تصور کنید این ستون فقرات، زیر فشار مالی خم شود و توان ایستادن نداشته باشد. وقتی معلمی که باید چراغ راه دانش‌آموزان باشد، خودش در تاریکی مشکلات معیشتی دست‌وپا بزند، آیا می‌توان انتظار داشت که شعله آموزش همچنان فروزان بماند؟ اما همین واقعیت در کشور ما روز به روز پررنگ‌تر می‌شود.

در کشور‌های توسعه‌یافته، شغل معلمی نه تنها از حیث جایگاه اجتماعی بلکه از لحاظ مالی نیز، پاداش‌دهی فراوان دارد. سويیس و لوکزامبورگ با حقوق سالانه‌ای نزدیک به 90 هزار دلار برای معلمانشان، در صدر هستند. این رقم برای آمریکا و کانادا 75 هزار دلار و در آلمان حدود 55 هزار دلار است. اما اگر به ایران نگاهی بیندازیم، اوضاع به شکل خجالت‌آوری متفاوت است. با احتساب نرخ دلار آزاد، حقوق یک معلم ایرانی در سال 1403 تنها به حدود 166 دلار در ماه می‌رسد! همین مقدار برای معلمی است که باید مسيولیت تربیت نسل‌های آینده را بر دوش بکشد. آلمان، یکی از کشور‌هایی است که به نظر می‌رسد در عرصه آموزش و پرورش سنگ‌تمام گذاشته باشد. در این کشور، معلمی نه‌تنها شغلی با ارزش اجتماعی بلکه باارزش اقتصادی است.

اگر نگاهی به آمار حقوق معلمان در آلمان بیندازیم، متوجه می‌شویم که وضعیت این قشر در مقایسه با بسیاری از کشور‌ها تحسین‌برانگیز است. در حالی که معلمان ایرانی با درآمد‌های ناچیز خود مجبور به تقلا برای گذران زندگی هستند، معلمان آلمانی در فضایی به مراتب آرام‌تر به تدریس می‌پردازند. به طور متوسط، حقوق یک معلم در آلمان بسته به ایالت، نوع مدرسه، رتبه و تجربه شغلی او متفاوت است. برای مثال، یک معلم دبیرستانی 35 ساله با 8 سال سابقه کار در ایالت نوردراین وستفالن و بدون داشتن فرزند، به طور متوسط حقوق ناخالصی در حدود 4780 یورو دریافت می‌کند. البته این حقوق تنها بخشی از ماجراست؛ پس از کسر مالیات و بیمه‌ها، حقوق خالص این معلم حدود 3410 تا 3460 یورو خواهد بود. جزيیات دقیق‌تری از حقوق معلمان آلمانی نشان می‌دهد که این ارقام بسته به گروه حقوقی که معلم در آن قرار دارد، متفاوت است. برای مثال، معلمانی که در گروه حقوقی A 12 یا A 13 قرار می‌گیرند، بسته به سابقه و سطح تدریس‌شان دستمزدی متفاوت دریافت می‌کنند. این حقوق معمولا شامل حقوق تعطیلات، پاداش کریسمس و کمک‌هزینه‌های خانواده و فرزند نیز می‌شود.

در ایالت بادن-وورتمبرگ، کمک هزینه خانواده برای همسر 150 یورو و برای هر فرزند 130 یورو است، در حالی که حقوق اضافه کاری نیز در حدود 30 یورو برای هر ساعت محاسبه می‌شود. یکی از نکات جالب در سیستم پرداخت حقوق معلمان آلمانی، تفاوت بین معلمان شاغل و کارمندان دولت است. کارمندان دولت معمولا حقوق خالص بیشتری دریافت می‌کنند، چرا که از پرداخت حق بیمه‌های تامین اجتماعی معاف هستند. به عنوان مثال، یک معلم کارمند دولتی با همین شرایط، پس از کسر هزینه‌های معمول، همچنان امکان پس‌انداز حدود 400 یورو در ماه را دارد.

همچنین یک سال حقوق معلمان ابتدایی بدون سابقه کار در کره جنوبی 34 هزار و 123 دلار، ایتالیا 32 هزار و 964 دلار، یونان 20 هزار و 410 دلار و ایران 2000 دلار است. اما اگر حداقل دستمزد معلمان ایرانی در سال 1403 را ماهانه 10 میلیون تومان در نظر بگیریم، با احتساب متوسط نرخ دلار در بازار آزاد، برابر با حدود 166 دلار آمریکا می‌شود. بماند که برخی امتیازات از جمله محاسبه دوران تحصیل در سنوات خدمتی یکی از دلایل ورود افراد به آموزش و پرورش بوده است که در لایحه برنامه هفتم این کمترین مزیت ممکن نیز حذف شده است.

اما مقایسه ایران با ترکیه شاید تلنگر محکمی باشد. در حالی که هر دو کشور در سال 2023 میلادی جزو 10 کشور با بالاترین نرخ تورم بوده‌اند، معلمان ترکیه‌ای حداقل ماهانه 1223 دلار درآمد دارند؛ رقمی که در ایران به نظر افسانه‌ای می‌آید. حالا این سوال مطرح می‌شود: چرا جوانان ایرانی باید به حرفه معلمی علاقه‌مند شوند؟ چه انگیزه‌ای برای پیوستن به این قشر فرهیخته وجود دارد، وقتی که حتی مزایای کوچکی همچون محاسبه دوران تحصیل در سنوات خدمتی، از برنامه‌های حمایتی معلمان حذف می‌شود؟

واقعیت این است که اگر دولت و مسيولان توجه جدی به شرایط بحرانی معلمان نداشته باشند، زنگ خطر بزرگی به صدا درآید. معلمانی که به جای تمرکز بر آموزش و پرورش نسل‌های آینده، مجبورند با دغدغه‌های معیشتی روزگار بگذرانند، نه تنها امیدی به آینده ندارند، بلکه از توانایی و انگیزه لازم برای ایفای نقش کلیدی خود نیز تهی می‌شوند.

اخبار مرتبط

آخرین اخبار بورس و اقتصاد