بورسنیوز:
صدور محکومیت بیش از 150 سال حبس (ازجمله حبس ابد برای محسن پهلوان بهعنوان متهم ردیف اول) و استرداد کلیه اموال منقول و غیر منقول و سهام شرکت پدیده در دادگاه ویژه رسیدگی به جرايم اخلالگران در نظام اقتصادی، آنهم پس از سیل عظیمی از شکایات مردمی چنان بازتابی داشت که حتی ريیسکل دادگستری خراسان رضوی رای پرونده پدیده شاندیز را "رای فاخر تاریخی در عدلیه نظام جمهوری اسلامی قلمداد کرد". (به عبارتی بهترین رای دادگاه کیفری).
اما باورتان بشود یا نشود "محسن پهلوان" با حکم حبس ابد که تا سه سال پیش از وی بهعنوان نماد رای فاخر تاریخی در عدلیه نظام جمهوری اسلامی یاد میشد، این روزها خارج از زندان آنهم در میان سوت و کف عدهای از همان مالباختگان احساسی، کاندیدای انعقاد قراردادی بیش از 60 هزار میلیارد تومانی (البته با شرایطی بسیار اسفناکتر و مبهمتر) با همان شرکت پدیده شاندیز میباشد.
هر چند که شاید خواندن چگونگی رخداد چنین پدیدهای در سیستم قضایی و اقتصادی کشور برای کسانی که بنا به ارتکاب جرمی هر چند کوچک (نظیر نزاعهای خیابانی، کشیدن چکهای بی محل ناچیز، عدم استطاعت پرداخت مهریه و ...) تا سالیان سال محروم از اخذ گواهی عدم سوءسابقه و استخدام در سادهترین مشاغل کارگری، تلخ باشند، اما ممکن است برای مسيولین قوه قضاییه، سازمان بورس و شرکت فرابورس حکم تلنگری برای جلوگیری و یا حداقل اعمال نظارتی قاطع بر اتفاقات اخیر و جلوگیری از فاجعهای محتمل باشد.
شاید بهتر باشد جهت واکاوی بیشتر موضوع به معرفی طرفهای درگیر در قرارداد موهوم و شگفتانگیز مذکور بپردازیم:
پس از بررسی شکایات، برگزاری 16 جلسه دادگاه و تنظیم دادنامهای 500 صفحهای در سال 1398، محرز شدن فروش صوری سهام به نزدیکان محسن پهلوان در ازای دریافت چکهای بلامحل و تولید سرمایه بدون آورده (لازم به ذکر است بیش از 80 درصد داراییهای شرکتهای پدیده شاندیز که از محل سرمایههای دریافتی از مردم خریداری شده بود به نام محسن پهلوان و اطرافیانش بود)، دادگاه رای به سهامدار نمودن مردم مالباخته و رد دیون بانکهای تسهیلات دهنده (بانک صادرات و موسسه مالی و اعتباری ملل – سهامداران عمده کنونی) از محل استرداد 80 درصد از سهام و داراییهای تسخیرشده توسط تیم مدیریتی وقت، داد.
شرکت توسعه بینالمللی صنعت گردشگری پدیده شاندیز، با اماواگرهای بسیار بهصورت سهامی عام و در بازار فرابورس با نماد "گشان" پذیرش شد و شرکت ابنیه و ساختمان پدیده شاندیز نیز که بسیاری از زمینهای پروژههای شاندیز در آن بود با مالکیت بیش از 50 درصدی گشان و 20 درصدی بانکهای صادرات و ملل به کار خود به شکل سهامی خاص ادامه داد.
لازم به ذکر است زمین پروژه پدیده شاندیز مشهد، کیش، زمینهای خریداری شده در رامسر و چند زمین بدون سند خریداری شده ازجمله داراییهای شرکت ابنیه و ساختمان پدیده شاندیز میباشد که این شرکت را به اصلیترین و شاید تنها دارایی بااهمیت شرکت توسعه بینالمللی (گشان) تبدیل کرده است.
هر چند که میتوان مباحث مختلفی را ازجمله چگونگی انتخاب و چینش اعضای هیيتمدیره و مدیرعامل، نحوه مدیریت و اجرای پروژهها و ...، در دو شرکت یادشده مطرح نمود بااینوجود به دلیل جلوگیری از انبساط موضوع و خارج شدن از حوصله خوانندگان به آن نمیپردازیم.
شروع داستان در جلسه هیيتمدیره مورخ 28/02/1401 کلید خورد، جایی که بنا بر صورتجلسه منتشره، قرار شد شرکت توسعه بینالمللی (گشان) جهت تکمیل پروژه شاندیز کیش اقدام به جذب سرمایهگذار و مجری نماید. بنا بر اظهارات و نامههای منتشره شرکت، متاسفانه دو مرحله فراخوان در تاریخهای 13/03/1401 و 25/03/1401، منجر به یافتن سرمایهگذار نشد (به ادعای شرکت و بانک صادرات عضو هیيتمدیره، در فراخوان اول پاکتهای واصله از یک شرکت مفتوح نگردید) و هیيتمدیره تصمیم گرفت به پیشنهاد مدیرعامل، قراردادی در قالب مشارکت مدنی بهصورت ترک تشریفات برگزار کند.
لازم به ذکر است انواع و اقسام شاخصهای لازم جهت احراز هویت فعالیتی، تواناییهای مدیریتی، مالی و اجرایی از قبیل تجربههای مرتبط (تجربه سرمایهگذاری، احداث و بهرهبرداری در چند ده سال گذشته)، حسن سابقه کار (انواع مستندات رضایت کارفرمایان در چند ده سال گذشته)، توان مالی (گردش مالی در بانکها در 10 سال گذشته، 5 برابر داراییهای ثابت در 10 سال گذشته، 3 برابر درآمد ناخالص سالانه در 10 سال گذشته)، توان تجهیزاتی (انواع ماشینآلات با مالکیت 100 درصدی و اجارهای، انواع تجهیزات برای ساخت یکمیلیون مترمربع)، توان فنی و برنامهریزی (سابقه حداقل 2 پروژه بدون تاخیر غیرمجاز تا تحویل در 5 سال گذشته)، توان مدیریتی (گواهینامههای معتبر، نظامنامهها، نمودار سازمانی، مدارک تحصیلی و دورههای مدیریتی) در این فراخوانها دیدهشده بود.
آنقدر شاخصهای انتخاب سرمایهگذاری سختگیرانه و معتبر بود که به نظر نمیرسد حتی بزرگترین شرکتهای انبوهسازی خاورمیانه نیز از نگاه تیزبین هیيتمدیره بهسلامت عبور کنند.
بااینوجود، اما بالاخره تدابیر مدیران مدبر شرکت توسعه بین المللی "گشان" با سرعتی وصفنشدنی و درست 20 روز پس از پایان فراخوان دوم به ثمر نشست و این شرکت خبری امیدوارکننده و شگفتآور را در خصوص یافتن سرمایهگذاری مجرب، معتبر، خوشنام، متمول که ظاهرا از تمامی فیلترهای فوقالذکر در فراخوانها نیز عبور کرده بود را، روانه سامانه کدال کرد.
این شرکت، شرکتی نبود جز " شرکت بینالمللی افسانه سازان آینده کیش "
بسیاری متعجب بودند که چگونه نامی از این شرکت با این ابعاد تاکنون نشنیدهاند. حق با آنها بود، این شرکت در تاریخ 01/04/1401 در اداره ثبت کیش تاسیس و به ثبت رسیده و توانسته بود تنها 25 روز پس از تاسیس و با سرمایهای تنها 5 میلیارد تومانی از تمامی فیلترهای سرمایهگذاری 10 ساله، مدیریتی 10 ساله، درآمدی و حسن انجام کارهای 10 ساله که کمتر شرکتی از پس آن بر میآمد، با موفقیت و سربلندی عبور کند و تبدیل به کاندیدای اصلی تامین مالی و اجرای ساخت بیش از یکمیلیون مترمربع بنا باارزش بیش از 100 هزار میلیارد تومان، آنهم با تنها 5 میلیارد تومان سرمایه و مدیری نام آشنا به نام آقای اسدالله پهلوان مقدم (شما بخوانید محسن پهلوان " شاید عدم حضور محسن پهلوان در موسسین و یا مدیران شرکت افسانه سازان مربوط به کجسلیقگیهای سازمان ثبت شرکتها در خصوص لزوم اخذ گواهی عدم سوءسابقه باشد) گردد.
شایانذکر است این شرکت بینالمللی در دو ماه اخیر علاوه بر دستیابی به موفقیتهای چشمگیر در نحوه انعقاد قرارداد با شرکت توسعه بینالمللی (گشان)، موفق به راهاندازی وبلاگی منتسب به شرکت نیز گردیده است چراکه عدم وجود یک سایت برای شرکتی بینالمللی در ابعاد انجام پروژههایی چند 100 هزار میلیارد تومانی کمی ذوق علاقهمندان و دنبال کنندگان را خدشهدار مینمود.
اکنون شرکت 20 روز تاسیسشدهی افسانه سازان آینده کیش با سرمایه 5 میلیارد تومانی بدون هیچ سابقه کاری، بدون هیچ توان مالی و سرمایهای، بدون هیچ گواهینامه و مجوزی، بدون هیچ کارمندی، بدون حتی یک سایت معرفی شرکت و یک صفحه رزومه توانسته بود به برگ برنده و مایه مباهات اعضای هیيتمدیره کارآزموده، عالم و مشکلپسند شرکت توسعه بینالمللی (گشان) تبدیل شود.
پیشنویس قراردادی که روی قرارداد ترکمانچای را سفید کرد:
سرانجام حاصل مذاکرات سخت و نفسگیر اعضای هیيتمدیره تیزبین و متخصص گشان با شرکت افسانه سازان آینده کیش (جناب محسن پهلوان نماینده تامالاختیار شرکت افسانه سازان)، پیشنویس تفاهمنامهای مبهم و سربسته بود که در روز 06/06/1401 روانه سامانه کدال گردید.
تدوین تفاهمنامهای 5 صفحهای برای قراردادی باارزش بیش از 60 هزار میلیارد تومان آنهم در کمتر از 45 روز، اگر در نوع خود بیسابقه نبود، اما بیشک کمسابقه محسوب میشد.
پس از کش و قوسهای فراوان و پس از تمدید 3 باره تفاهمنامه شرکت توسعه بینالمللی با شرکت افسانه سازان، بالاخره پس از گذشت 7 ماه مذاکراتی خارق العاده، ارزش گذاریهایی متحیرانه و تهیه گزارش مطالعات امکان سنجی و اقتصادی طرح توسط شرکت افسانه سازان (که بیشک تمامی مرزها و استانداردهای بینالمللی چنین گزارشاتی را جابهجا نمود) قرار بر آن شد که قبول یا رد این قرارداد بر عهده سهامداران شرکت قرار گیرد.
پیش از آن که به مفاد این قرارداد منحصر به فرد بپردازیم بد نیست در چند بند اجمالی در خصوص اینکه چرا تصمیم در خصوص چنین قراردادی به سهامداران واگذار شد بپردازیم:
- از نامه نگران کننده و سراسر ایراد به قرارداد منتشره در سامانه کدال توسط بانک صادرات، کاملا مشهود بود که نماینده بانک صادرات در هیيتمدیره شرکت توسعه بینالمللی (گشان) (سهامدار عمده این شرکت) بهعنوان یک نهاد مالی که در دهههای گذشته به دفعات از قراردادهای این چنینی متضرر شده اند و البته به دلیل آشنایی به علم اقتصاد و علوم قراردادهای مالی به هیچ وجه زیر بار این قرارداد نمیرود.
- ابعاد نگران کننده این قرارداد، به قدری گسترده است که حتی اعضای هیيتمدیره عمدتا همراه شرکت گشان نیز شهامت امضای منفرد چنین قراردادی را نداشتند (البته شاید دلیلش محکومیت 150 سال حبس همراهان محسن پهلوان در ماجرای پدیده شاندیز مشهد بود)
- اگر مدیران شرکت گشان و افسانه سازان موفق میشدند با تبلیغات تاثیرگذار و جلب رای سهامداران خرد و عمدتا ناآگاه نسبت به امور کارشناسی و حقوقی، تاییدیه انعقاد قرارداد را برخلاف میل سهامدار عمده (بانک صادرات) در مجمع عمومی فوقالعاده بگیرند، تبعات احتمالی عدم انجام چنین طرحی با چنین ابعادی آنهم بدون وجود هیچ سرمایه و آورده نقدی مستقیما بر عهده خود سهامداران بود و هر دو گروه خود را از چالشهای آتی مبرا میساختند.
به عبارتی اگر هر چالش محتملی برای سهامداران آتی شرکت سهامی عام توسعه بینالمللی (گشان) نظیر چالش مالباختگان، دادگاهها، طلبکاران و ... این شرکت در سالهای 1393 تا 1398 در سالهای آتی تکرار شود این بار مقصر نه مدیران شرکت و محسن پهلوان بلکه سهامداران کنونی و آتی این شرکت میباشند و دستشان از شکایت و دادخواهی به هر ارگانی در قوه قضاییه کوتاه خواهد بود چراکه خودکرده را تدبیر نیست.
نوبت اول مجمع فوقالعاده شرکت توسعه بینالمللی (گشان) و تصمیمگیری در خصوص انعقاد قرارداد در تاریخ 13/12/1401 به دلیل به حدنصاب نرسیدن مجمع برگزار نشد تا کار بهنوبت دوم مجمع فوقالعاده در تاریخ 27/12/1401 برسد. (از نکات جالب آنکه متن قرارداد پیشنهادی تا تاریخ مجمع نوبت اول منتشرنشده بود. یعنی سهامداران از همهجا بیخبر قرار بود رای به انعقاد قراردادی بدهند که حتی ندیده و نخوانده بودنش)
بالاخره انتظارها به پایان رسید و متن قرارداد متحیرکننده به انضمام گزارشات تکاندهنده کارشناسان رسمی دادگستری در تاریخ 18/12/1401 درست 5 روز پس از نوبت اول مجمع و 9 روز پیش از مجمع دوم منتشر شد.
در مدح این قرارداد و ضمایم آن هر چه گفته شود کم است، شاید اگر نگاهی اجمالی به این قرارداد و ضمایم آن بیاندازید بتوان به 52 مورد ابهام تاثیر گذار و فاجعه بار بانک صادرات 100ها مورد دیگر نیز افزود، از بندهای قرارداد گرفته تا مطالعات امکان سنجی و اقتصادی و البته گزارشات کارشناسان رسمی دادگستری.
شاید باورش برای شما هم سخت باشد، اما بر اساس گزارش امکان سنجی منتشر شده توسط شرکت افسانه سازان آینده کیش، 1 صفحه در خصوص وزش باد در کیش صحبت شده، اما حتی 1 صفحه در خصوص استراتژی نحوه تامین مالی ساخت پروژهای 135.000 میلیارد تومانی (با استناد بر همین گزارش) وجود ندارد. البته شاید عدهای از دوستان کارشناس و نگران، ما را به صفحه 93 تا 100 گزارش و روشهای تامین مالی ارجاع دهند، اما باید گفت که علمای تهیه کننده این گزارش با استفاده از کپی از کتب مالی تنها مثالهایی از روشهای تامین مالی را عنوان نموده اند که از آن میتوان حتی برای گزارشهای مطالعه و تحقیق مدارس نیز استفاده نمود. به بند بااهمیتی در خصوص نحوه تامین مالی این شرکت در گزارش مذکور نگاهی بیاندازیم تا عمق فاجعه را بیشتر درک کنیم:
یعنی دوستان انتظار دارند دولت به آنها وامهایی با نرخ پایین و یا بازپرداخت بلند مدت بپردازد. مثلا 40 تا 50 هزار عدد وام ازدواج
یا حتی محاسبه هزینه خرید گلدان و چای ساز برای اتاق هتلهای به واقع افسانهای کیش از نگاه ریز بین کارشناسان و مهندسان شرکت آینده سازان دور نمانده است.
ولی متاسفانه نحوه و چگونگی تامین بیش از 38.000 میلیارد تومان نقدینگی در سه سال اول پروژه از اهمیت بالایی برای دانشمندان و مهندسان تهیه کننده گزارش برخوردار نبوده است.
بدون توجه به اظهارات و 52 ابهام مطروحه توسط بانک صادرات در خصوص قرارداد و ضمایم آن، نگاهی به پکیج منتشر شده از سوی شرکت توسعه بینالمللی (گشان) شبیه یک شوخی تلخ با ریاضیات و علوم مالی میباشد.
عدم انتشار گزارش تفصیلی ارزش گذاری کارشناسان رسمی دادگستری بدون دانستن و داشتن مصالح کاربردی در محدثات، عدم انتشار نحوه تامین مالی رقم ساخت 135.000 میلیارد تومانی طرح، عدم داشتن جواز ساخت واحدهای مسکونی در زمینهای پروژه (ادعایی توسط بانک صادرات) که کل طرح توجیهی را فاقد اعتبار مینماید، عدم انتشار مفاد درخواستی صورتجلسه سازمان منطقه آزاد کیش منتشره در کدال با مهلت 1 هفتهای در خصوص روش تامین مالی، واگذاری عجیب سهام شرکت ابنیه توسط گشان به شرکت افسانه سازان با ارزشی بسیار پایینتر از ارزش در حال معامله و جالبتر از همه، عدم وجود ضمانت نامههای بانکی حسن انجام کار توسط شرکت افسانه سازان در قرارداد (به نظر میرسد بر اساس سادهترین اصول قراردادهای حتی پیش پا افتاده، اخذ 10 درصد ضمانتنامه بانکی معادل حدود 4000 میلیارد تومان منطقی باشد.
البته بعید است بانکی برای شرکتی تازه تاسیس با سرمایه 5 میلیارد تومانی و سابقهای درخشان در پروندههای مالی چنین ضمانتنامهای صادر نماید) و ...، تنها بخشی از زوایای عجیب، متاثرکننده و تاسفبار این گزارشات میباشد.
مجمعی بهیادماندنی با چاشنی سوت، کف و سخنرانیهای تاریخی:
از نظر نگارنده هر شخصی که تاکنون در مجمع شرکتی بورسی حضور داشته و یا هر فعال اقتصادی که نیاز به اخذ رای در مجمعی دارد و حتی کل دانشجویان و مبتدیان بازارهای مالی میبایست فیلم مجمع فوقالعاده برگزار شده توسط شرکت توسعه بینالمللی (گشان) و ابنیه را ببیند. از نگاه بنده این یکی از تاریخیترین، هیجان انگیزترین و عجیبترین مجامع برگزار شده در تاریخ بازار بورس کشور میباشد.
برافراشته شدن پرچمهای ایران و منقش به نام پدیده شاندیز در مجمع شرکتی که تا همین چند سال پیش مصداقی از رسوایی مالی در نظام اقتصادی کشور بود، کف و سوت زدنهای ممتد و مهیج برای محسن پهلوان، شخصی که تا 11 ماه پیش به جرم رهبری شبکه کلاهبرداری (بر اساس حکم دادگاه) از همین سهامداران و مردم مالباخته در حبس ابد بود، روح و روان هر انسانی را درگیر میکرد.
بخشی از همان آدمهایی که در سالهای 1393 تا 1398 به هر دری میزدند تا تنها بخشی از مطالباتشان را پس بگیرند، همانهایی که تجمع میکردند و عاجزانه از مسيولین قوه قضاییه و دولت درخواست بازپس گیری اموالشان را از محسن پهلوان میکردند، روز 27 اسفند 1401 در صفوفی به هم پیوسته، تا سرحد سرخ شدن صورتشان سوت میزدند و دستهایشان را به هم میکوبیدند تا شرایط را برای رای دادن به انعقاد قراردادی به مراتب بدتر از پدیده شاندیز مشهد و این بار در کیش مهیا سازند.
تجمع مردم مقابل استانداری خراسان و اعتراض برای مجازات عاملین و بازپس گیری اموال سال 1397
تجمع مردم با پرچمهای رنگارنگ، سوت، تشویق عاملین فاجعه سال 1397 در مجمع شرکت پدیده شاندیز اسفند سال 1401
باور کنید دیدن این مجمع و به بازی گرفتن این مردم شریف، ساده و زود باور آنقدر دردناک بود که شاید تنها انگیزه نوشتن متن حاضر توسط نگارنده بود. بگذریم..
از ادای جملات و اصطلاحاتی عجیب نظیر " چند کلمهای حال کردن با حضار" یا " اقرار به بد زبانی و پوزش از الفاظ نامناسب استفاده شده احتمالی " از مرد 100 هزار میلیارد تومانی داستان (محسن پهلوان) که بگذریم، یک جمله بیشترین مانور تبلیغاتی را در تالارهای گفتگوی سهامداری شرکتهای گشان و ابنیه برای اخذ رای به انعقاد قرارداد داشت:
پهلوان: " گشان و ابنیه هردو بچههای من هستند "
به عبارتی این جمله به سهامداران گشان یادآور میکند که علی رغم آنکه همه شما میدانید که از کل پروژه کیش با چنان عظمتی تنها 6 درصد سهم برایتان باقی گذاشتهام و آنهم با از دست دادن بخش عمدهای از سهام مهمترین زیرمجموعه خود، ولی در عوض حمایتهای پدرانه من را خواهید داشت!
شاید بد نباشد روابط پدری و فرزندی را با ذکر داستانی برای دوستانی که به واسطه این جملات نقش مهمی در رای عجیب به دست آمده داشتن، یادآور شویم:
برخلاف اکثر پدران ما که با فداکاری از اکثر جنبههای زندگی خود، میگذرند تا فرزندانشان خللی را در زندگی احساس نکنند، پدر داستان ما اندکی تفاوت داشت.
سالها پیش در یکی از شهرهای شرقی کشور شخصی تصمیم گرفت فرزندی به دنیا بیاورد و برای او آیندهای درخشان رقم زند. از آنجایی که در ماههای ابتدایی پدر داستان ما متوجه شد هزینههای بزرگ کردن فرزند بالاست تصمیم گرفت در محله خود شایعهای به راه بیاندازد که فرزند من تواناییهای خاصی دارد و هر کس به من در پرداخت هزینههای بزرگ کردن فرزندم کمک کند در آیندهای نزدیک او به واسطه توانمندیهای فرزندم ثروتمند خواهد شد.
شاید پدر داستان ما هم باورش نمیشد که مردم محل اعم از پیر و جوان، دارا و ندار، سالم و معلول چقدر تصور ثروتمند شدن را دوست داشتند. مدتی نگذشت که پدر دید، نه تنها از پس هزینههای رشد فرزند خود بر میآید بلکه به واسطه کمکهای اهالی محل که تنها دست نوشتهای به آنها میداد، توانایی خرید زمین، ماشین و ... را نیز دارد.
شایعات به محلهای دیگر هم رسید و طولی نکشید که آوازه پدر داستان ما که تبلیغات گستردهتری را از تواناییهای فرزندش بازگو میکرد، بهکل شهر تسری پیدا کرد.
مردم خانهها، ماشینها، طلای همسران، دوچرخه کودکانشان را میفروختند به پدر میدادند تا فرزندش زودتر بزرگ شود. پول از مردم و اهالی شهر و خرید زمین در شهرهای مختلف از سوی پدر (البته به اسم پدر).
چند سال گذشت، فرزند بزرگ شد و خبری از افزایش ثروت اهالی نبود. شایعات زیاد شد، آنقدر زیاد که به گوش حاکمان شهر هم رسید. پدر داستان ما دستگیر شد، زندگی آدمهای زیادی متلاشی شد، اموال افراد زیادی از بین رفت، بسیاری سکته کردند و برخی آنقدر ناراحتی کشیدند تا بیمار شدند.
"پدر فرزند آزار" داستان ما به حبس ابد محکوم شد، اما چند سال بعد برخی از همان مردم که داراییهای خود را در مقابل تورم، سوخت شده میدیدند و نمیخواستند تاوان اعتماد بی جای خود را به پدر داستان ما بدهند، تصمیم گرفتند که از حاکمان شهر درخواست کنند همان پدر را با تمامی جرايم و تخلفاتش آزاد کند تا شاید بتواند از طریق فرزند ناتوان خود بخشی از اموالشان را پس بگیرند.
پدر آزاد شد و حالا همان پدر بی پول داستان ما میخواهد با کمک برخی از همان اهالی، همان آرزوها را در شهری دیگر و شاید این بار در جنوب کشور به افراد بدبخت دیگری بفروشد تا بلکه اهالی زیاندیده داستان ما هم بخشی از زیان هایشان کم شود.
حال اینکه باید ببینیم پدر داستان ما حس دین به اهالی سابق برای آزادی خود دارد و یا ناراحت از شکایت آنها به حاکم شهر به دنبال انتقام با خرید زیر قیمت همان داراییهای سوخت شده شان دارد.
(برداشت از نتیجه داستان ما کاملا آزاد است)
رای نگران کننده سهامداران خرد و نا آگاه به علوم سرمایه گذاری به انعقاد قرارداد با شرکت افسانه سازان آینده کیش:
5.200 هزار امضاء سهامداران (کمتر از 25 درصد سهامدار) برای آزادی جناب آقای پهلوان و حدود 5.000 رای سهامداران برای انعقاد قرارداد با جناب آقای پهلوان و دیگر هیچ.
برای فهمیدن اینکه چند درصد از این 5 هزار و اندی نفر (که برای 75 درصد دیگر از سهامداران کنونی و 100 درصد سهامداران آتی تصمیم میگیرند) آگاهانه و با اشراف کامل به علوم مالی و حقوقی و بدون چشم داشت به منافع شخصی و بی توجه به ضرر دیگران، آینده شرکت و سهامداران آتی شرکت را تحت الشعاع قرار میدهند یا اینکه چند نفر از این سینه چاکان و مخلصان جناب پهلوان که از هیچ امضایی برای آزادی و ثروتمند کردن ایشان غفلت نمیکنند دانسته و با تبلیغات سوء، عدهای ناآگاه را رهبری میکنند و یا اینکه چند درصد از این سهامداران با اعتماد و اعتقاد کامل در انتظار هنرنماییهای ایشان در پروژه کیش هستند و آیا تا آخر پروژه همراه ایشان هستند یا خیر، تنها یک راه برای اثبات دارد، مسدود شدن سهام نماد گشان در پرتفوی این دوستان تا انتهای پروژه و یا بسته ماندن نماد تا انتهای پروژه.
به دور از انصاف است این 5 هزار و اندی نفر تاثیر گذار، با فروش سهام خود در صورت بازگشایی مثبت و یا رشد قیمت سهام، مسيولیت آتی تصمیمات خود را بر عهده دیگران بیاندازند و شاید در صورت بروز مشکلات آتی تا سالهای سال دچار عذاب وجدانی ناراحت کننده شوند؛ بنابراین مسدود شدن کدهای معاملاتی دوستان در نماد این شرکت با رای مثبت به آزادی جناب پهلوان و انعقاد قرارداد با ایشان، تنها بخش کوچکی از لطف این دوستان به سهامداران کنونی و آتی شرکت را جبران میکند.
در انتها بد نیست به نقش چند نهاد در اتفاقات اخیر نیز اشارهای داشته باشیم:
قوه قضاییه:
اینکه قوه قضاییه چگونه حاضرشده مجوز انعقاد قراردادی بیش از 60.000 میلیارد تومانی را به شخصی باسابقه حبس ابد و 500 صفحه دادنامه در خصوص کلاهبرداری، بدهد سوالی است که شنیدن پاسخش از سوی مسيولین خالی از لطف نیست.
لازم به یادآوری است، اگر چه در فاجعه پدیده شاندیز مشهد، به دلیل نقش پررنگ مردم در اعتماد بیجا و معاملات غیرقانونی (خرید سهام شرکت سهامی خاص)، قوه قضاییه بهعنوان قاضی نقشی سازنده و محوری را در بازپسگیری اموال مردم ایفا کرد، اما مسيولیت و متهم رده نخست هرگونه اخلال، چالش، شکایات، مشکلات مالی برای مردم در پروژه پدیده شاندیز کیش، "قوه قضاییه"، به دلیل اعطای مجوز انجام چنین قرارداد خطرناکی میباشد.
امیدواریم که مسيولین قوه قضاییه با مشارکت در چنین رخدادهایی هرگز اعتبار این قوه را خدشهدار نکرده و این موضوع موجب عدم اعتماد آحاد مردم نگردند.
سوال اینجاست که اگر احکام صادره پس از 5 سال بررسی موشکافانه و 500 صفحه دادنامه در سال 1398 برای محسن پهلوان و تیم مدیریتی آن، درست بوده چگونه ممکن است با جمع آوری 5000 امضاء شاهد آزادی محکومین به حبس ابد و فعالیت مجدد آنها با همان شرایط قبل باشیم؟ آیا خاوری ها، بابک زنجانیها و بسیاری دیگر از مفسدین اقتصادی از جمله سلاطین سکه و ... نیز نمیتوانستند با جمع آوری 5000 امضاء ناقابل از منفعت طلبان مورد بخشش و تشویق به فعالیت مجدد شوند؟
چگونه ممکن است برای استخدام شدن در تاکسیهای اینترنتی اسنپ، تپسی و ...، داشتن گواهی عدم سوء سابقه جزو شروط استخدام میباشد، اما برای انعقاد قراردادی 60.000 میلیارد تومانی گواهی عدم سوء سابقه آنهم از نوع حبس ابد مهم نمیباشد؟
سازمان بورس:
به نظر میرسد در چنین اتفاقاتی میبایست واحدهای حقوقی سازمان بورس نقش پررنگتری ایفا کنند چراکه بعید میدانم هیچ مدیر و یا مسيولی حتی ریاست سازمان بورس حاضر باشد چالشهای آتی چنین رخدادهایی به نام او ثبت شود.
شاید 10 سال پیش شرکت توسعه بینالمللی پدیده شاندیز (گشان) یک شرکت سهامی خاص و فاجعه به وجود آمده خارج از حوزه اختیارات سازمان بورس بود، اما امروز این شرکت سهامی عام و سهام این شرکت در تابلوی بورس کشور قابلیت معامله دارد؛ بنابراین به نظر میرسد ورود واحدهای نظارتی این سازمان به این قرارداد از مطالبات سهامداران کنونی و آتی این شرکت باشد.
شرکت فرابورس:
به نظر میرسد نامه جدی منتشرشده بانک صادرات در خصوص نحوه، زمان و محتوای مجمع فوقالعاده نماد گشان آنقدر واضح، صریح و شفاف بود که حداقل کاری را که شرکت فرابورس میتوانست انجام دهد عدم حضور نماینده این شرکت در مجمع فوقالعاده بود.
شاید تجربه تلخ برگزاری مجمع شرکت سهامی عام کنتور سازی در سال 1394 در واپسین روزهای سال و با عجلهای مشابه با آنچه در گشان رخداد، خود گویای بسیاری از مسايل باشد. به نظر میرسد حداقل کار شرکت فرابورس بسته ماندن نماد تا شفاف شدن قسمتهای اصلی قرارداد و مدارک درخواستی نهادهای ذیربط باشد.
پیام آخر و بدون شرح:
حکم صادره برای متهمان پرونده شرکت پدیده شاندیز در سال 1398:
- فروش صوری سهام به نزدیکان خود درازای دریافت چکهای بلامحل
- تولید سرمایه بدون آورده
- انجام کارشناسی خلاف واقع از سرمایه شرکت
- بازار گردانی و تبلیغات واهی که منجر به رشد کاذب قیمت سهام را فراهم میآورده
- مانور متقلبانه بهمنظور تحریک مردم برای خرید سهام بیشتر و سوءاستفاده از رسانه در این زمینه
- جعل مهر بعنوان کارشناس رسمی دادگستری
- افزایش متراژ زمینهای مورد کارشناسی تا دو برابر و افزایش قیمت آنها تا حدود 17 برابر
- افزایش نامتعارف 100 برابری نام تجاری پدیده از بازه زمانی مهر 91 تا اسفند 92، افزایش نامتعارف قیمت زمینها و پروژههای پدیده در همان بازه زمانی
- و نهایتا مشارکت در تشکیل و رهبری شبکه کلاهبرداری، اخلال عمده در نظام و کلان در نظام اقتصادی کشور، معاونت در اخلال عمده و کلان در نظام اقتصادی کشور و تحصیل مال از طریق نامشروع)
آیا این اتهامات، آشنا به نظر نمیرسد؟
بورس نیوز به عنوان حامی زیستبوم بازارسرمایه، تمام انتقادات به ناشران و شرکتها را با رعایت کامل بیطرفی عنوان میکند.
ولذا اگر پدیده شاندیز و تمام شرکتهایی که در این مطلب به آن اشارهای شده، مطلبی را برای انتشار و پاسخ به این خبر دارند را با کمال میل، منتشر خواهد کرد.