به گزارش تجارتنیوز، در ادامه گفت و گو با رضا اردکانیان را میخوانید.
مدتی پس از وزیرشدن شما، ایران دوباره تحریم شد و کشور در شرایط جنگ تمامعیار اقتصادی قرار گرفت. شاید به همین دلیل برخی برنامهها، ایدهها و اهداف شما، مبنی بر استفاده از منابع خارجی محقق نشد. بر صنعت آب و برق ایران در تنگنای شدید تحریمها چه گذشت؟
دوره دولت دوازدهم دوره خاصی است؛ به واسطه اینکه دولت برنامههای خودش را براساس شرایط نیمه اول سال 96و پیشبینیها از وضعیت سالهای پس از آن تنظیم کرد، ولی با خروج آمریکا از برجام و محدودیتهایی که در مبادلات بانکی، فروش نفت، جلب و جذب سرمایههای خارجی شامل فاینانسها پیش آمد، برنامههای مدنظر دولت تحت تاثیر قرار گرفت.
در صنعت آب و برق هم همین وضعیت اتفاق افتاد و در تعداد قابلتوجهی از طرحهایی که قرار بود از طریق فاینانس خارجی تامین مالی شود، بهویژه در بخش آب، سدهای بزرگ، سدهای برقابی به نوعی شاهد توقف تامین منابع مالی از کانال فاینانس بودیم؛ درنتیجه این روند با اختلال مواجه شد و کندیهایی را پیش آورد. در بخش برق بهویژه در بخش تجدیدپذیرها هم با محدودیتهایی، ازجمله در نقل و انتقال مالی مواجه شدیم.
این درحالی بود که کشور از ابتدای دولت یازدهم دوران جدیدی را در حوزه انرژی تجدیدپذیر شروع کرده بود. این حوزه به میزان زیادی به علاقهمندی سرمایهگذاران چه داخلی و چه خارجی متکی بود که همانند دیگر کشورها بیایند و در این طرحها مشارکت کنند؛ حتی برای خرید تضمینی برق تجدیدپذیر تهمیداتی اندیشیده شده بود. علاوه بر دشواری نقل و انتقال مالی، افزایش نرخ ارز هم باعث شد بسیاری از این تعهدات بهموقع انجام نگیرد. اینها آثاری بود که در ابتدای اعمال تحریمها مشاهده شد. البته از طرف دیگر شاهد رونق در نتیجه توجه به توانمندیهای داخلی بودیم و ظرفیت قابل ملاحظهای در خوداتکایی شکوفا شد که سرمایه ارزشمندی برای کشور است. امیدواریم با تخفیف یا رفع محدودیتها، در عرصه آب و برق، اهداف و برنامههای پیشبینی شده قبلی بهویژه در بخش نیروگاههای تجدیدپذیر محقق شود.
اگر تحریمها برداشته شود شاهد جهش در کدام بخشهای صنعت آب و برق خواهیم بود؟
چون در دهههای پس از انقلاب سرمایهگذاری زیادی در صنعت برق صورت گرفته و زیرساختهای خوبی را ایجاد کردهایم و با همه کشورهای دارای مرز زمینی اتصال شبکه داریم، طبیعی است که رفع محدودیتهای معاملات بانکی، گشایش قابلتوجهی را در تبادل انرژی ایجاد خواهد کرد و با سرمایهگذاریهایی که بخش خصوصی داخلی و خارجی میتواند در بخش انرژیهای تجدیدپذیر داشته باشد،
پیشبینی میشود به میزانی که گشایشی در این عرصهها ایجاد شود، میتوانیم از ظرفیتها و سرمایهگذاریهای زیرساختی بیش از مقدار فعلی بهره ببریم؛ بهویژه اینکه ما از مدتها قبل اجازه دادهایم که برق تولیدی نیروگاههای تجدیدپذیر به کشورهای همسایه صادر شود و تاسیسات انتقال را در اختیار تولیدکنندگان قرار دادیم. از سوی دیگر «سنکرونشدن» سیستم شبکه برق ایران با برخی کشورهای همسایه راحتتر صورت میگیرد و میتوانیم انرژی تولیدی خود را صادر کنیم و منابع ارزی قابل ملاحظهای خواهیم داشت.
در بخش آب هم عمده تحول ناشی از رفع تحریمها، فعال شدن خطوط فاینانس، بهویژه برای طرحهای بزرگ خواهد بود که بنا بود با این فاینانسها به بهربرداری برسد. ازجمله این طرحها میتوانم به سد و نیروگاه بختیاری با ظرفیت 750مگاوات اشاره کنم که مذاکرات فاینانس آن بهدلیل تحریمها متوقف شد یا سد باغان و سد دشت پلنگ در استان بوشهر، سد و نیروگاه برقابی خرسان (در استان چهارمحال و بختیاری)، سد و نیروگاه رودبار لرستان، سد هراز، سد و نیروگاه برقابی چمشیر، سد و شبکه آبیاری و زهکشی مخملکوه از طرحهایی هستند که با رفع مشکلات مذاکرات فاینانس آنها، میتوانند دوباره فعال شوند و فعال شدن این طرحها، هم اشتغال قابل ملاحظهای را در دوره ساخت ایجاد میکند و هم ظرفیت نیروگاههای برقابی را افزایش میدهد و هم این طرحها به کنترل سیلابها کمک میکند؛ بهویژه اینکه بهدلیل شرایط اقلیمی ایران باید مهیا شرایطی نظیر خشکسالیها و ترسالیها شدید پیاپی نظیر آنچه در 3سال اخیر رخ داد باشیم که با برداشته شدن تحریمها، چشمانداز آینده بهتر خواهد شد.
تا چه اندازه موفق شدید که برنامههای خود را محقق کنید و آیا الان در وضعیتی هستیم که بگوییم از نظر امنیت انرژی و پایداری عرضه آب و برق در شرایط بهتر از قبل قرار داریم؟
پایداری عرضه برق قبل از هر چیز به درک صحیح از شرایط اقلیمی ایران برمیگردد. باید متوجه باشیم تغییرات اقلیمی پدیدهای جهانی است و هماکنون از شرایط نرمال و طبیعی فاصله بیشتری گرفتهایم. متوسط بارش 230تا 250میلیمتر در سال یعنی اینکه به شرایط حادی رسیدهایم و خشکسالیها یا ترسالیهای شدید را تجربه میکنیم؛ حتی گاه این اتفاقات متعاقب همدیگر رخ میدهد. پس اینگونه نیست که بگوییم بعد از 2سال ترسالی شدید نظیر 2سال آبی 98- 97و همچنین 99-98، وارد دوره ترسالی شدهایم.
درک این شرایط به این معناست که ما دیگر خشکسالی یا سیل را حادثه غیرمترقبه تلقی نکرده و تصور نکنیم که این موضوع یک پدیده دفعی نظیر زلزله است؛ به همین دلیل خشکسالی یا ترسالی شدید همانند سیلابها، همزاد با شرایط اقلیمی ایران هستند و ما باید با این شرایط سازگار شویم و برنامهریزیها و درک و آگاهی خود را با این وضع منطبق کنیم و به میزانی که به این درک و معنا رسیدیم و آن را به رسمیت شناختیم، میتوانیم بر امنیت پایدار آب و برق متمرکز شویم.
شما با برنامه سازگاری با کمآبی آمدید، در این سالها چه کردید؟
این کاری است که از همان سال 96شروع کردیم. برای نخستینبار موضوع سازگاری با کمآبی به تصویب دولت رسید و کارگروه ملی سازگاری با کمآبی شکل گرفت. حالا با گذشت 3سال از فعالیت این کارگروه و کمیتههای استانی و صرف 59هزار نفرساعت کار کارشناسی و مشارکت همهجانبه دستگاههای مختلف شامل وزارتخانههای نیرو، جهادکشاورزی، صمت، کشور، سازمان برنامه و بودجه و سازمان حفاظت از محیطزیست، الان در مقیاس ملی شاهد اجرای پروژهها و طرحهای سازگاری با کمآبی در تمام استانها هستیم و دستگاههای اجرایی در بالاترین سطح بر سر برنامهها توافق و آنها را امضا کردهاند.
در این بین مشخص شده چه میزان از مصارف آب در بخش کشاورزی بدون آسیب دیدن امنیت غذایی و تولید محصولات غذایی باید کاسته شود و چه اندازه از تلفات آب شرب باید در شبکه کاهش یابد و تا چه مقدار باید صنایع به پسابها متکی باشد. حتی در این برنامه ملی، میزان برداشت آب از دریا و نمکزدایی آن برای مصارف خاص مشخص شده است؛ بنابراین رقم قابلملاحظهای از نبود تعادل در منابع آب زیرزمینی ظرف 5سال آینده با اجرای برنامههای سازگاری با کمآبی جبران خواهد شد و شاهد کاهش فرونشست زمین در آینده خواهیم بود. مهمتر اینکه به درجهای از توسعهیافتگی رسیدهایم که پذیرفتهایم موضوع آب مسيلهای بینبخشی است و ضرورت دارد با مدیریت مصرف وضع را بهبود ببخشیم. این یک دستاورد مهم است که نتایج آن در آینده بهتر نمایان خواهد شد. البته شرایط تحریم مسايل دیگری را هم اضافه کرد.
چه مسايلی را ؟
برنامه دشمنان این آب و خاک، این بود که از همین شرایط اقلیمی و خشکسالی و کمبود آب، برای کاهش تابآوری و افزایش التهاب در جامعه بهره ببرند و ایران را با پدیده تشدید تنازع بر سر منابع آب مواجه سازند؛ به همین دلیل در وزارت نیرو بهعنوان یک پاتک به این برنامه و تحرکات روانی، برنامههایی را ایجاد کردیم تا افزایش سطح تابآوری جامعه را تقویت کنیم و اجازه اختلال روانی نسبت به تامین آب را ندهیم.
تا چه اندازه تلاش شما برای سازگاری با کمآبی نهادینه شده و آیا مطمين هستید این کار در دولتهای آینده تداوم خواهد داشت؟
2نکته را نمیشود انکار کرد و نوع بشر فارغ از جغرافیا، ایديولوژی و نظام سیاسی حاکم نمیتواند از آن عبور کند؛ نخست گذشت عمر که قابل جبران نیست و دیگر فهم و آگاهی عمومی. پس به همان اندازه که نمیتوانیم منکر گذر عمر خود باشیم، فهم و آگاهی مردم هم از دست نمیرود. البته ممکن است تجاهلی صورت بگیرد و ابراز جهل و ناآگاهی به شکلی اتفاق بیفتد، اما نمیتوانیم واقعیت را کتمان کنیم و بهنظرم پوشاندن حقیقت، همان کافر شدن و امر مذموم و بهمعنای کفران است. الان به واسطه دانش و نیروی انسانی ارزندهای که در کشور داریم، به سطحی از درک در مسايل رسیدهایم که فرهنگ سازگاری با کمآبی ماندنی خواهد بود؛ هرچند ممکن است در روشهای اجرایی، نظام حکمرانی و تعیین اولویتها فراز و فرودی ایجاد شود، اما مردم به این نتیجه رسیدهاند که دیگر نمیشود غذای یک کشور 90- 80میلیون نفری را با روش آبیاری غرقابی تامین کرد و مستقل ماند؛ درحالیکه با آب خیلی کمتر میتوان همان محصول را تولید کرد.
پس نمیتوان منکر آگاهی شد. الان کشت گلخانهای بهعنوان یک کشت سودآور با مصرف آب کمتر پذیرفته شده و ما سازوکارها را کنار نگذاشتهایم و 3سال است که بعد از مقاومتهایی که شد، هم وزارت نیرو و هم جهادکشاورزی متوجه شدهاند که روشهای قبلی دیگر جواب نمیدهد و باید با هم کار کنیم و نتیجه هم گرفتیم و در همین روزها آن هم بعد از 40سال توانستیم لایحه قانون جامع آب را با مشارکت همه دستگاهها و ذینفعان البته نه بهصورت مشارکت 100درصدی تدوین کنیم. الان نتیجه هزاران ساعت کار مشترک کارشناسی در قالب لایحه تقدیم دولت شده که انشاءالله بهزودی تقدیم مجلس خواهد شد.
فکر نمیکنید مثلا با روی کارآمدن یک «دولت پوپولیست» همه این برنامهها کنار گذاشته شود؟ خطر تجاهل و بازگشت به گذشته را جدی نمیبینید؟
ما دروکننده محصولی هستیم که خود میکاریم. اگر از فرصتها برای تعمیق دانش و آگاهی خوب استفاده کرده باشیم، این خطر جدی نیست، اما اگر غیر از این باشد، این خطر همیشه در کمین است. باید همه از هر موقعیتی برای افزایش آگاهی و تبیین و تدوین منافع ملی استفاده کنیم.
اتفاق بزرگی که در سالهای اخیر رخ داد، پایداری مردم و کشور در یک جنگ اقتصادی بود. الان ما قدری در ارزیابی و قضاوت شتابزده عمل میکنیم، ولی با گذشت زمان، بزرگی کاری که مردم ایران انجام دادند، خودش را نشان خواهد داد؛ زیرا حوزه تاثیر این کار فراتر از مرزها خواهد بود و دنیا به این جمعبندی خواهد رسید که این روش (تحریم) علاوه بر اینکه اخلاقی و انسانی نیست، کارساز هم نخواهد بود. اینکه مردم یک کشور را تحت یک تحریم سخت از حیث غذا و دارو قرار دادند، اما به این نتیجه رسیدهاند که کارساز نبوده، اتفاق مهمی است. اما اینکه آلترناتیو تحریم چه خواهد بود، باید منتظر آینده بود. بهنظرم دستاورد ملت ایران در پس این پایداری و تابآوری یک نوع آبدیدگی در مردم ایجاد کرده تا دیگر نگران تجاهل یا بازگشت به گذشته نباشیم.
بگذارید صریح بپرسم، شما معتقد نیستید که تحریمها کاغذپاره نبوده، بلکه فرصت و نعمت بوده است؟
با رعایت چارچوبهای مسيولیتم میگویم ما از تحریمها استقبال نمیکنیم، همانطور که از جنگ استقبال نکردیم، اما وقتی تحریمها تحمیل شد، ما از خاکستر این تحریمها، ققنوسوار برخواهیم خاست؛ همانطور که وقتی جنگ تحمیل شد، باوجود همه تلخیها و سختیها و خسارتها از آن بهره بردیم که همانا این تابآوردن و مقاومت بود و در جنگ اقتصادی 3ساله هم شاهد تابآوردن مردم بودیم. تحریمها کاغذپاره نبوده، نیستند و نخواهند بود و ما از آنها استقبال نمیکنیم، اما نشان دادهایم اگر دیگران چنین اشتباهی را مرتکب شوند، از این تحریمها در جهت خوداتکایی بیشتر و توجه عمیقتر به ظرفیتهای داخلی بهره خواهیم برد که برای آیندگان این دستاوردها ارزنده خواهد بود.
در دوران وزارت شما شاهد تنش آبی و درگیری بر سر آب در برخی شهرها و روستاها بودیم؛ بهطور مثال در غیزانیه خوزستان، اما شما خیلی در سکوت کار خود را ادامه دادید. برنامه شما چه بود؟ آیا این اتفاقات قابل پیشبینی بود؟ با برخوردهای انتظامی و امنیتی موافق بودید یا اینکه معتقد بودید این تنشها و درگیریها راهحل فنی دارد؟
اگر نخواهم در پاسخ به پرسشهای شما پراکندهگویی کنم، باید ابتدا چارچوبی که برنامه خود را تدوین کردم، مبنای بحث قرار دهم. واقعیت این است که اعمال تحریمها بعد از دولت دوازدهم شروع شد، اما به واسطه سابقه فعالیت و مسيولیتم قبل از تصدی وزارت، در خارج کشور و دسترسی به فضای بینالمللی و نشانههایی که مطرح میشد، برداشتم این بود که با حضور گروهی که در کاخ سفید حاکم شدند و بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی دنیا را در دست گرفتند، روزهای سختی را در پیش خواهیم داشت و باید خود را مهیا کنیم؛ زیرا همهگونه دشواریای محتمل است.
مسيولیت من مدیریت برق و آب کشور بود که اهمیت آن برکسی پوشیده نیست. هیچ عرصهای مثل این دو کالا با همه آحاد مردم اعم از زن و مرد، پیر و جوان، شهری و روستایی، مرزنشین یا مرکزنشین، شیعه و سنی، عرب، فارس، بلوچ، کرد و ترک و… سروکار ندارد؛ آنهم در تمام ساعت شبانهروز. پس اگر به خوبی این حوزه مدیریت نشود، میتواند یکی از معبرهایی باشد که بیشترین التهاب را به جامعه منتقل میکند یا بستری شود برای اینکه سایر التهابها بر آن سوار شود. بهعنوان کسی که با میدان و صنعت آشنا بودم، آمدم و مسيولیت را پذیرفتم. به این دلیل شگفتی خاصی در این شرایط رخ نداد؛ حتی اگر شرایط سختتر از این هم میشد، آماده بودیم.
اما معنای سکوت شما در برابر خیلی از اتفاقات و انتقادها چه بود؟
چه زمانی که ناشی از کمآبی یا کمبرقی اتفاقاتی رخ داد یا احتمال رخ دادن آن وجود داشت و چه زمانی که 8هزار مترمکعب آب در ثانیه ورودی دریاچه سد کرخه بود و هر آن این احتمال وجود داشت که استان خوزستان درصورت شکست سد به یک آکواریوم تبدیل شود، وظیفه خودم میدانستم که بهعنوان مسيول خانواده بزرگ صنعت آب و برق اگر جایی اقتضای سکوت باشد، سکوت کنم، یا اگر به عکسالعمل نیاز بود، عکسالعمل نشان دهم. اما کل این فرایند را، حرکت در یک مسیر روشن برای مدیریت شرایط، اعم از خشکسالی، ترسالی و سیل یا رشد مصرف انرژی بهدلیل بالارفتن دما میدانستم؛ البته یکسری عقبماندگی هم داشتهایم.
مثلا چه عقبماندگی منظورتان است؟
بهعنوان مثال در سال 1316که برای نخستینبار تقسیمات کشور مطرح و اصطلاحی بهعنوان استان وارد ادبیات حکمرانی شد، ما آن موقع در ایران 6استان داشتیم که اگر مرزهای این 6استان را نگاه کنید، تقریبا با حوضههای آبریز اصلی کشور تطبیق دارد؛ یعنی 100سال پیش این درک وجود داشت که باید بر مبنای مرزهای طبیعی حوضههای آبریز، حکمرانی صورت گیرد.
اما این مهم هم قبل و هم بعد از انقلاب از موضوع تقسیمات کشوری عقب ماند و بهویژه پس از انقلاب بهدلیل نبود طرح آمایش سرزمین در توزیع امکانات، بودجه، تصمیمگیری برای اجرای طرحها بهگونهای صورت گرفت که همه احساس کردند باید استان باشند تا در کانون توجه قرار گیرند و ما از 6استان به 31استان تبدیل شدیم؛ یعنی 5برابر و اگر همین مسیر حکمرانی را ادامه بدهیم، تعداد استانها بیشتر خواهد شد؛ بنابراین ما شاهد غلبه نگاه تقسیمات کشوری به مفهوم سیاسی آن بر مرزهای طبیعی آبی کشور، متاثر از نظام برنامهریزی و بودجهریزی کشور هستیم.
و جبران این عقبماندگی چگونه ممکن است؟
در سال 1383قانونی به تصویب رسید که براساس آن موظف شد مدیریت منابع آب براساس حوضههای آبریز تعریف و تشکیل شود. البته بخشهایی از این قانون، نظیر تشکیل شرکتهای آب استانی اجرایی شد، ولی در عمل بهدلیل برخی سختیها، موضوع مدیریت حوضههای آبریز عملیاتی نشد. یکی از برنامههای وزارت نیرو در 3سال اخیر اصلاح ساختار مدیریت منابع آب براساس 9حوضه آبریز با لحاظ کردن رودخانههای اصلی با هماهنگی دولت بود و الان ساختار مدیریت آب کشور مبتنی بر حوضههای آبریز شکل گرفته است.
بعد از چند سال که این ساختار به رسمیت شناخته شود، نقش استانها در حکمرانی و تقسیم منابع آب کشور کمرنگتر خواهد شد و بهطور مثال بیش از آنکه بحث آب زایندهرود بهعنوان بحث بین 2استان چهارمحال و بختیاری با استان اصفهان مطرح باشد، بهعنوان یک حوضه آبریز مطرح خواهد بود که همه استانهای ذینفع در این حوضه در تصمیمگیریها حضور و مشارکت دارند و هر حوضه آبریز دارای یک کمیسیون است که برای نخستینبار وزارت نیرو در این کمیسیون پذیرای مشارکت سایر دستگاهها در اختیارات خواهد بود، اما مسيولیت نهایی با وزارت نیرو است. نتیجه این ساختار، مفاهمه برای کمتر شدن حساسیتها و نزاعها خواهد بود و در شرایط خشکسالی و کمآبی میتوانیم امیدوار باشیم که زمینه بروز تنازع فروکش کند.
یعنی با این تغییر ساختار، تصمیمگیری درخصوص منابع آب بر پایه نظرات کارشناسی خواهد بود تا نگاههای منطقهای یا امنیتی و انتظامی؟
دقیقا همینطور است. البته چندین کار را باهم جلو بردهایم. طرحهای سازگاری با کمآبی همه استانها مصوب شده، ساختار جدید مدیریت بر منابع آب براساس حوضههای آبریز مستقر شده و بالاخره پس از 40سال طرح ملی آمایش سرزمین مورد تایید شورایعالی آمایش سرزمین قرار گرفته است. فکر میکنم دولت سیزدهم از این حیث که سازوکارها و اسناد بالادستی قابل ملاحظهای در اختیار دارد، شرایط بهتری خواهد داشت.
پس شما معتقدید برخورد امنیتی با اعتراضها و تنازعات پیرامون تنش آبی، راهکار آن نیست؟
قطعا راهکار نیست، اما اگر خدایی ناکرده از شرایط کمآبی و مشکلاتی که هست، دیگران بخواهند سوءاستفاده کنند که بهطور مثال امنیت آب شرب یک منطقه را تحتتاثیر قرار دهند، طبیعی است که دولت و حکومت بهطور جدی اقدام خواهد کرد.
یعنی خط قرمز را تامین آب شرب میدانید؟
خط قرمز، آرامش مردم و امنیت جامعه است. آب مسيله فوقالعاده مهمی است و دستگاههای مسيول توجه دارند و بهموقع هشدارهای لازم را میدهند. باید سعی کنیم به وزارت جهادکشاورزی برای استقرار الگوی کشت مناسب کمک کنیم، ممکن است یکسری از الگوهای کشت که طی سالهای گذشته به واسطه جمعیت کمتر و آب کافی رایج بوده، دیگر قابل تداوم نباشد، پس باید الگوی کشت و روش آبیاریها عوض شده و بهصورت زنجیرهای این مسايل حل شود تا از مشکلات کمآبی، بحرانهای امنیتی حادث نشود.
اما بپذیرید که وقتی تنش آبی یا اعتراضاتی در برخی مناطق رخ میدهد، برخی چهرههای سیاسی حتی در قالب سران قوا، در آنجا حاضر میشوند، با مردم حرف میزنند و حتی عکس یادگاری هم میگیرند. اما شما بهعنوان وزیر نیرو چنین اقدامی هم انجام ندادید. چرا؟
نهتنها بهعنوان مسيول وزارت نیرو، بلکه بهعنوان معلم دانشگاه و کارشناس بینالمللی با 40سال فعالیت در این حوزه، نباید مرتکب چنین خطایی شوم و نباید در شرایط خشکسالی وقتی مردم بهویژه در بخش کشاورزی مشکلاتی دارند و دچار التهاب هستند، با طرح یکسری مسايل، بر مشکلات بیفزایم. هر دستگاهی باید کار خودش را انجام دهد و ما بهعنوان یک مرجع کارشناسی در کشور شناخته شویم.
ما وزارت نیرو هستیم، نه وزارت کشور یا وزارت جهادکشاورزی یا سازمان محیطزیست، ما نه صداوسیما هستیم و نه نماینده مردم بهعنوان عضو شورای شهر و منتخب مردم در مجلس شورای اسلامی، بلکه یک دستگاه تخصصی و مسيول هستیم. همه باید مرجعیت کارشناسی وزارت نیرو را بپذیرند و اگر دنبال صیانت از این نقش کارشناسی هستیم باید مواظب باشیم تا از حدود گلیم خودمان فراتر نرویم تا وقتی عددی را بهعنوان تخصیص آب اعلام میکنیم، مورد قبول قرار گیرد.
در اوج خشکسالی مالی دولت و کسری بودجه، شما از کجا بودجه تامین کردید که هر هفته طرحهایی در قالب پویش الف ب ایران اجرا شد و آیا این پویش یک شو و نمایش تبلیغاتی نبود؟
تا جایی که به یاد دارم، از 40سال پیش همواره وزارت نیرو در این عرصه فعال بوده؛ وقتی انقلاب شد ما 4تصفیهخانه فاضلاب در کشور داشتیم؛ در اواخر این دولت تعداد تصفیهخانههای شهری ایران به 269 عدد خواهد رسید و 40درصد کل تصفیهخانههای شهری کشور معادل 101تصفیهخانه در دولت یازدهم و دوازدهم به بهرهبرداری رسیده. علاوه بر اینها پروژههای زیادی در حوزههای سدسازی، شبکههای اصلی آبکشی و زهکشی، نیروگاههای حرارتی، برقرسانی و آبرسانی به روستاها اجرا شده است.
پویش هر هفته الف ب ایران، بر این اساس طراحی شد که اولا نشان بدهیم در شرایط تحریم و جنگ اقتصادی روزمرگی بر کشور حاکم نیست؛ زیرا این جنگ اقتصادی یک الحاقیه جنگ روانی هم داشت و قرار بود هر دو باهم به نتیجه برسد و وجه جنگ روانیآن دست کمی از خطر جنگ واقعی نداشت. هدف انتقال و ترویج این مسيله بود که کشور نمیتواند برای فردای خود برنامهای را طراحی کند و اطمینانی برای امنیت آب و برق مردم وجود ندارد یا اینکه هیچ سرمایهگذاری برای فعالیت در ایران اشتیاقی ندارد و نمیخواهد خودش را به سیستم بانکی و صندوق توسعه ملی متعهد کند.
در نهایت ما به این نتیجه رسیدیم که پویش مزبور را طراحی کنیم تا نقطه مقابل همه این گزارهها باشد و بتوانیم در ابتدای هر سال اعلام کنیم تا آخر سال، هفته به هفته، چه اتفاقی قرار است رخ دهد. صدها شرکت پیمانکاری و مهندسی مشاور و هزاران کارشناس، مدیر و تکنیسین با همکاری نظام بانکی، سازمان برنامه و بودجه، خانواده بزرگ صنعت آب و برق خارج از دولت بهعنوان تولیدکننده تجهیزات و ارايهدهندگان خدمات بهعنوان اجزای یک ساعت در کنار هم قرار گرفتند تا تعهد بدهند هر هفته چه پروژههایی به بهرهبرداری میرسد.
نتیجه چه بود؟
نیمه دوم سال 98که اوج اثرگذاری تحریمها و توقف فعالیتهای بانکی و مبادلات مالی بود، اعلام کردیم که تا پایان سال، 227طرح بزرگ با 33هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری به مدار بهرهبرداری میرسد و 20اسفندماه این اهداف را محقق کردیم. در سال 99هم 250طرح با سرمایهگذاری 50هزار میلیارد تومان طراحی کردیم و در پایان سال شاهد بهرهبرداری 307طرح به ارزش 81هزار میلیارد تومان بودیم که شامل 14سد مخزنی، 11شبکه اصلی آبرسانی و زهکشی، آبرسانی 1650روستا، آبرسانی به 10شهر، 13تصفیهخانه فاضلاب، 9تصفیهخانه آب، 14نیروگاه حرارتی و… میشود.
نکته اینکه سهم بخش خصوصی از این سرمایهگذاری 70درصد بود که شامل 17درصد منابع صندوق توسعه ملی با تضمین بخش خصوصی و 53درصد منابع خود بخش خصوصی و تعهد سیستم بانکی میشود و آنچه در قالب بودجه عمومی کشور از خزانه تحویل گرفتیم کمتر از 10درصد بود و 20درصد هم سهم منابع داخلی وزارت نیرو شامل پول آب و برقی است که مردم میپردازند.
علاوه بر این 55طرح سازکاری را هم اجرا کردیم تا این پرونده را در وزارت نیرو باز کنیم که کار اصلی ما اصلاح ساختارهاست، ساخت و سازها را به بخش خصوصی واگذار کردیم تا نقش تسهیلکننده ساخت و سازها را برعهده بگیریم؛ ازجمله میتوانم به یکپارچهسازی شرکتهای آب و فاضلاب شهری و روستایی، حذف قبوض کاغذی و حذف مراجعه مردم به شرکتهای توزیع آب و برق و… اشاره کنم و برای سال 1400هم این برنامه را برای کل سال طراحی کردهایم و اصلا روی انتهای دولت دوازدهم متعهد نشدهایم؛ زیرا وزارت نیرو یک دستگاه خدماتی است و مردم از بابت نو شدن دولت باید عایدی داشته باشند.
اینکه 2ماه مانده به پایان دولت فتیله را پایین بکشیم و 2ماه هم منتظر دولت جدید باشیم، یعنی نیمی از یک سال مردم ضرر میکنند؛ به همین دلیل از فروردین 1400تا هفته چهارم اسفندماه را برنامهریزی کردهایم، هفته به هفته این طرحها افتتاح میشود، تا هر 290طرح وزارت نیرو به ارزش 65هزار میلیارد تومان به بهرهبرداری برسد.
منبع: همشهری
آخرین اخبار اقتصادی را در کانال تلگرامی تجارتنیوز دنبال کنید.